پسر آریایی الهه پاکی اورابرگزید تاایرانی باعظمت بنا کند اوایرانش را ساخت وما چه کردیم ...
| ||
|
تو اين مقاله ميخوام راجع به فقر صحبت كنم. ازتون ميپرسم فقر يعني چي ؟؟؟ نداشتن پول؟ نداشتن لباس؟ نداشتن كفش؟ يا.... نه اينا فقر نيست فقر يعني حسرت خوردن حسرت چيزي رو كه دوست داري داشته باشي اما نداري . فقر يعني نتوني برا خوانوادت چيزايي كه دوست داري رو تهيه كني. فقر يعني وقتي بچه اي به باباش ميگه بابا من فلان چيزو ميخوام باباش بگه ندارم كه بخرم. فقر يعني حس و حالي كه تو دل اون بچه ميگزره اما از كنارش عبور ميكنه و رد ميشه . كي ميدونه تو دل اون بچه چي ميگزره؟ كي ميدونه اون بابا چي ميكشه ؟ فهميدن اين مسئله آسونه اما دركش خيلي سخته خيلي سخته... چون جاي اونا نيستي . جاي اون بچه نيستي كه وقتي از مدرسه مياد تو كوچه بوي غذا رو احساس ميكنه اما وقتي مياد خونه مادرش جاي نهار شير واسش مياره بعضي روزاهم فقط بانون خالي شكمشو سير ميكنه. كي ميتونه درك كنه به اون پسر چي ميگزره كي ميتونه بفهمه اون مادر چه احساسي داره . آره درك اين چيزا خيلي سخته چون بايد احساسش كني بايد تو متن قضيه باشي . وقتي دستي رو ميبينم كه برا خرج زندگيش داره آبروشو مياره طرفت و اونو بايه پول عوض ميكنه اونجاست كه به عدالت خدا شك ميكنم. خدا مگه نگفتي تو قرآنت كه همه انسانها رو باهم برابر آفريدي پس چرا اينطوريه ؟ شايد كار خدا نيست كار بنده خداست... فاصله بين دنياي فقر با ثروت چقدره؟؟؟ خيليه.....
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |